یکی از بازیهای مورد علاقه آقا پرهام اینکه سوار کامیونش می شه و ما هم می کشیمش و تو خونه می چرخونیمش! درضمن دیگه تا گوشی رو میگیره میذاره دم گوشش و مثلا شروع به حرف زدن میکنه! ....الو.... این بارا چی شد؟؟؟؟ ...
امسال سالگرد ازدواجمون یه رنگ و بوی دیگه داره. چون پرهام عزیزما کنار ماست و این بزرگترین و قشنگ ترین هدیه ایه که خدا به ما داده. گرچه تو رستوران کمی خسته بودی و ما مجبور شدیم هول هولی غذامونو بخوریم و دیگه وقت زیادی برای جشن نداشتیم! امیدوارم در سایه الطاف خدا خونواده کوچیک ما به کمال برسه. ...
پسر عزیزم ببخشید که خیلی وقته وبلاگت رو بروز نکردم. سرم خیلی شلوغ بود. دندون نیش بالای سمت راستت هم بالاخره جوونه زد و حالا سه تا دندون خوشگل داری! مبارکت باشه عزیزم.